پنتاگون برای اینکه از نیروی نظامی آمریکا ارتشی افسانه ای بسازد ، دست به دامان هایوود است
پنتاگون برای اینکه از نیروی نظامی آمریکا ارتشی افسانه ای بسازد، به صورت غیر مستقیم تهیه کنندگان هالیوود را وادار می کند تا با تحریف حقایق تاریخی، چهره ای دیگر از آمریکا، به جهان نمایش دهند.
در فیلم “سیزده روز” نماینده پنتاگون در هالیوود، از تهیه کننده فیلم می خواهد که با تغییر فیلمنامه ای که وی بر اساس مستندات تاریخی نوشته است؛ برای نشان دادن چهره ای قابل قبول و افسانه ای از ارتش آمریکا، تاریخ را تحریف کند.
در زیر خلاصه ای از کشمکش هالیوود با پنتاگون (که به فصل چهارم کتاب عملیات هالیوود اختصاص دارد) آمده است:
- فیل استراب، نماینده پنتاگون در هالیوود، پیتر آلموند را تحت فشار گذاشت تا وقایع تاریخی فیلمی با عنوان سیزده روز که او با بازی “کوین کاستنر” داشت درباره بحران موشکی کوبا می ساخت تغییر دهد
- ناظر پنتاگون در هالیوود، از فیلمنامه متنفر بود و فکر می کرد ستاد مشترک ارتش، به صورت افرادی جنگ طلب به تصویر کشیده شده اند. اما آلموند در این زمینه تحقیق کرده بود و می دانست وقایع تاریخی مطرح شده در فیلمنامه صحت دارند.
- استراب به تهیه کنندگان گفت دغدغه اصلی پنتاگون این است که در فیلم بنظر می رسد اگر کندی رئیس جمهور وقت آمریکا جلوی ژنرالهای کشور ـ خصوصاً ژنرال نیروی هوایی کورتیس لیمی ـ را نگرفته بود جهان به سوی جنگ هسته ای میرفت.
- استراب معتقد بود فیلمنامه این فیلم، تاریخ را بازنویسی (تحریف) کرده است، و پنتاگون از آنها حمایت نخواهد کرد.
- استراب درخواست همکاری تهیه کنندگان را رد کرد و در نامه ای به تاریخ ۲۸ جولای ۱۹۹۸ نوشت که رئیس ستاد مشترک ارتش و دیگر ژنرالها به گونه ای منفی و غیرمتعبر و به صورت افرادی نادان و مشاجره طلب به تصویر کشیده شده اند.
- اما در حقیقت جز چند صحنه خیالی، داستانی که تهیه کنندگان می خواستند درباره اختلاف بین جان کندی و ژنرالهایش بگویند از نظر تاریخی صحت داشت. آلموند مطمئن بود که مطالب درست هستند زیرا کندی بطور محرمانه جلسات خود با اعضای ستاد مشترک را ضبط کرده بود و کتابخانه جان اف.کندی در سال ۱۹۹۶ آنها را در دسترس عموم قرار داد.
- آلموند می گوید «نوارهای موجود از مکالمات آنها ثابت می کرد ما داستان را درست تعریف کرده بودیم. مواضع و نظرات آنها جزو اسناد عمومی محسوب می شود. ژنرالها پیشنهاد حمله هوایی و اشغال (کوبا) را مطرح کرده و سعی داشتند به رئیس جمهور تحمیل کنند.
- اما این حرفها برای پنتاگون، که همیشه اصرار دارد تهیه کنندگان تاریخ را تغییر دهند تا ارتش بهتر از آنچه هست بنظر برسد، قابل قبول نبود.
- پنتاگون حتی از تهیه کنندگان خواست صحنه ای که طی آن یکی از هواپیماهای شناسایی آمریکا در کوبا سقوط می کند و خلبان آن کشته می شود را نیز حذف کنند؛ پنتاگون معتقد بود چنین اتفاقی نیفتاده است.
- اما طبق اسناد تاریخی این اتفاق افتاده است. روز ۲۷ اکتبر سال ۱۹۶۲ هواپیمای سرگرد رودولف اندرسون هنگام عکسبرداری از یک تأسیسات موشکی در کوبا مورد اصابت یک موشک زمین به هوا قرار گرفت،
- آلموند می گوید «بیوه و خانواده سرگرد اندرسون می دانند این اتفاق افتاده است. بنابراین وقتی وارد این مذاکرات و بحثها با ارتش می شوی، و نیاز شدیدی به تجهیزات آنها داری، چه اتفاقی می افتد؟ آنها به شدت سعی می کنند تصویر ارائه شده از وزارت دفاع و ارتش را دگرگون کنند.»
- هنگامی که تهیه کنندگان نامه تسلیت رئیس جمهور کندی به بیوه خلبان را نشان استراب دادند، پنتاگون دیگر پاسخی نداد.
- آلموند طی گفتگویی در دفترش در کمپانی بیکن پیکچر[۱] در سانتا مونیکا گفت: “مشکلی که ما گاهاً با این پروژه های بزرگ، که شامل تجهیزات نظامی می شوند داریم این است که برای استفاده نسبتاً ارزان از این تجهیزات برای ساختن داستان به کمک آنها (ارتش) نیاز داریم. بنابراین سعی می کنند ما را وادار به قبول نظراتشان کنند؛ اما ما هیچ قصد نداشتیم تسلیم نظرات آنها شویم.”
تلاش پنتاگون برای تغییر دادن تاریخ چیز جدیدی نیست؛ دهه ها است که آنها این کار را در فیلم ها انجام می دهند. برای مثال مسئولین نیروی هوایی اصرار کردند وقایع واقعی در فیلم طوفان کامل[۲] ـ فیلم پرهزینه ای با بازی جرج کلونی در نقش کاپیتان یک کشتی ماهیگیری ـ ساخته کمپانی برادران وارنر تغییر کند
فصل ۴
بازنویسی تاریخ
پیتر آلموند پیش از آنکه وارد صنعت فیلمسازی شود کارش را به عنوان تهیه کننده مستندهای تلویزیونی در نیویورک آغاز کرد. آلموند آدم جدی است که علاقه زیادی به تاریخ دارد. بنابراین وقتی در تابستان سال ۱۹۹۸ فیل استراب وی را تحت فشار گذاشت تا وقایع تاریخی فیلمی با عنوان سیزده روز که آلموند داشت با بازی کوین کاستنر درباره بحران موشکی کوبا می ساخت تغییر دهد، شوکه شد.
کوین کاستنر
تابستان سال ۱۹۹۸ آلموند و چندین نفر از اعضای تیم تولید فیلم به واشنگتن رفتند تا با استراب در دفترش در پنتاگون ملاقات کرده، و او را متقاعد کنند که درخواستشان برای دریافت کمک ارتش در ساخت فیلم را بپذیرد.
آلموند می گوید «آن روز نزدیک شش نفر از ما داخل دفتر کوچک او (استراب) چپیده بودیم.»
اما مشکلی وجود داشت؛ استراب از فیلمنامه متنفر بود و فکر می کرد ستاد مشترک ارتش به صورت افرادی جنگ طلب با برخوردی یک جانبه به تصویر کشیده شده اند. اما آلموند در این زمینه تحقیق کرده بود و می دانست وقایع تاریخی مطرح شده در فیلمنامه صحت دارند.
آلموند می گوید «آنها سعی داشتند عملکرد پنتاگون را متفاوت از آنچه واقعاً (طی بحران موشکی) رخ داده بود جلوه دهند. هیچ شکی نیست که تنها چیزی که آنها راضی می کرد تغییر تاریخ بود، اما آنقدر باهوش هستند که چنین چیزی نخواهند. اما نمی خواستند از فیلمی حمایت کنند که نشان می داد رهبرشان مواضعی اختیار کرده است که ممکن بود دنیا را به سوی جنگ هسته ای سوق دهد.»
استراب به تهیه کنندگان گفت دغدغه اصلی پنتاگون این است که در فیلم بنظر می رسد اگر کندی رئیس جمهور وقت آمریکا جلوی ژنرالهای کشور ـ خصوصاً ژنرال نیروی هوایی کورتیس لیمی ـ را نگرفته بود جهان به سوی جنگ هسته ای میرفت.
استراب معتقد بود فیلمنامه تاریخ را بازنویسی کرده است، و پنتاگون از فیلمسازها حمایت نخواهد کرد زیرا ژنرال لیمی و اعضای ستاد مشترک به گونه ای نادرست و منفی در فیلمنامه به تصویر کشیده شده اند.
استراب درخواست همکاری تهیه کنندگان را رد کرد و در نامه ای به تاریخ ۲۸ جولای ۱۹۹۸ نوشت «ژنرال لیمی و مکسول تیلور (رئیس ستاد مشترک ارتش) هردو به گونه ای منفی و غیرمتعبر، و به صورت افرادی نادان و مشاجره طلب به تصویر کشیده شده اند.»
اما در حقیقت جز چند صحنه خیالی که نویسنده برای افزایش بار دراماتیک فیلم به فیلمنامه افزوده بود، داستانی که تهیه کنندگان می خواستند درباره اختلاف بین جان کندی و ژنرالهایش بگویند از نظر تاریخی صحت داشت. آلموند مطمئن بود که مطالب درست هستند زیرا کندی بطور محرمانه جلسات خود با اعضای ستاد مشترک را ضبط کرده بود و کتابخانه جان اف.کندی در سال ۱۹۹۶ آنها را در دسترس عموم قرار داد. طبق این نوارها، در ۱۹ اکتبر ۱۹۶۸ که کندی تصمیم داشت کوبا را از سمت دریا محاصره کند، لیمی به شدت بر حمله به این کشور اصرار داشت.
ژنرال کج خلق با عصبانیت درباره پیشنهاد کندی گفت «این تقریباً به بدی معاهده مونیخ است. من هیچ راه حل دیگه ای جز مداخله نظامی مستقیم نمی بینم.»
اما با وجود نوارها، استراب و پنتاگون روایت دیگری از تاریخ داشتند و نمی خواستند به فیلمی کمک کنند تا ماجرا را طور دیگری تعریف کند.
اما تهیه کنندگان از تغییر داستان امتناع کردند.
آلموند می گوید «نوارهای موجود از مکالمات آنها ثابت می کرد ما داستان را درست تعریف کرده بودیم. مواضع و نظرات آنها جزو اسناد عمومی محسوب می شود. ژنرالها پیشنهاد حمله هوایی و اشغال (کوبا) را مطرح کرده و سعی داشتند به رئیس جمهور تحمیل کنند. گرچه با احتیاط این کار را کردند، اما طبق نوارها می دانیم که وقتی فکر می کردند کسی حرفهایشان را نمی شنود برخورد تحقیرآمیزی داشتند. لیمی خشن و از خود راضی بود و همه مدارک این مسئله را تأیید می کنند. ما می توانیم اسنادی در حمایت هر دو مورد ارائه دهیم؛ ژنرالها موافق حمله بودند و لیمی هم خوکی بیشتر نبود! ما این مسئله را در مصاحبه ها شنیده ایم و در گزارش ها خوانده ایم و می توانیم مراجع آن را ارائه دهیم.»
اما این حرفها برای پنتاگون، که همیشه اصرار دارد تهیه کنندگان تاریخ را تغییر دهند تا ارتش بهتر از آنچه هست بنظر برسد، قابل قبول نبود.
پنتاگون حتی از تهیه کنندگان خواست صحنه ای که طی آن یکی از هواپیماهای شناسایی آمریکا در کوبا سقوط می کند و خلبان آن کشته می شود را نیز حذف کنند؛ پنتاگون معتقد بود چنین اتفاقی نیفتاده است.
اما طبق اسناد تاریخی این اتفاق افتاده است. روز ۲۷ اکتبر سال ۱۹۶۲ هواپیمای سرگرد رودولف اندرسون هنگام عکسبرداری از یک تأسیسات موشکی در کوبا مورد اصابت یک موشک زمین به هوا قرار گرفت، و اندرسون بخاطر سوراخ شدن لباس مخصوص پروازش توسط یک ترکش و خالی شدن آن در ارتفاع بالا کشته شد. طبق اسناد خود پنتاگون سرگرد اندرسون پس از مرگ بخاطر آخرین پروازش بر فراز کوبا مدال نیروی هوایی دریافت کرد.
آلموند می گوید «بیوه و خانواده سرگرد اندرسون می دانند این اتفاق افتاده است. بنابراین وقتی وارد این مذاکرات و بحثها با ارتش می شوی، و نیاز شدیدی به تجهیزات آنها داری، چه اتفاقی می افتد؟ آنها به شدت سعی می کنند تصویر ارائه شده از وزارت دفاع و ارتش را دگرگون کنند.»
و هنگامی که تهیه کنندگان نامه تسلیت رئیس جمهور کندی به بیوه خلبان را نشان استراب دادند، پنتاگون دیگر پاسخی نداد.
آلموند می گوید «آنها هیچوقت جوابی ندادند.»
پس از حدود یکسال التماس به پنتاگون، تهیه کنندگان سرانجام به سراغ بازیگر سابق و سناتور فعلی فرد تامپسون رفتند که راجر دونالدسون کارگردان فیلم یک بار در فیلم «بدون راه فرار[۳]» با بازی کوین کاستنر با وی همکاری کرده بود. پنتاگون از کمک به این فیلم هم خودداری کرده بود. سناتور تامپسون (که آن زمان یکی از اعضای ثابت برنامه نظم و قانون شبکه ان.بی.سی بود) پذیرفت که مشکل تهیه کنندگان را با ویلیام کوهن وزیر دفاع وقت در میان بگذارد. اما حتی کوهن هم نتوانست پنتاگون را برای همکاری با فیلم متقاعد سازد.
آلموند می گوید «او هم با موانع مشابهی مواجه شد.»
تهیه کنندگان مجبور بودند هواپیماهای مورد نیاز را از جای دیگری تأمین کنند. بنابراین به فیلیپین رفتند و جنگنده های خراب متعلق به دهه ۱۹۶۰ را کرایه کرده، آنها را رنگ زده و با کامیون روی زمین کشیدند تا بنظر برسد انگار روی لاین فرودگاه حرکت می کنند. از جلوه های ویژه برای شبیه سازی هواپیمای U2 به هنگام پرواز استفاده کردند. این کار هزینه بیشتری برایشان دربر داشت ولی توانستند فیلمی که می خواستند را بسازند، نه فیلمی که مورد نظر پنتاگون بود. آلموند هنوز هم با آزرده خاطری از شیوه های متکبرانه ای که پنتاگون برای تغییر فیلم استفاده کردند یاد می کند.
آلموند طی گفتگویی در دفترش در کمپانی بیکن پیکچر[۴] در سانتا مونیکا گفت «من فکر می کنم آنها حس می کنند با ساخت فیلمهایی که ارتش آمریکا را بصورتی رمانتیک و ۱۰۰ درصد مقبول ارائه می دهند ـ طوری که از تبلیغات تلویزیونی یا تیزر تبلیغاتی انتظار می رود ـ از منافع محدود خود حمایت می کنند.»
«بنابراین علاقه آنها به مسئولیت هنری سوال برانگیز است. مشکلی که ما گاهاً با این پروژه های بزرگ، که شامل تجهیزات نظامی می شوند داریم این است که برای استفاده نسبتاً ارزان از این تجهیزات برای ساختن داستان به کمک آنها (ارتش) نیاز داریم. بنابراین سعی می کنند ما را وادار به قبول نظراتشان کنند؛ اما ما هیچ قصد نداشتیم تسلیم نظرات آنها شویم.»
توهین نهایی در فوریه ۲۰۰۱ اتفاق افتاد؛ کاستنر که یکی از تهیه کنندگان فیلم هم بود پیشنهاد داد فیلم در پایگاه رامشتاین نیروی هوایی در آلمان پخش شود. او می خواست فیلم را به نیروها نشان دهد و شخصاً با مردان و زنان یونیفورم پوش دیدار کند.
در ابتدا مسئولین پایگاه آمریکایی در آلمان به گرمی از پیشنهاد کاستنر استقبال کردند؛ سفر ستاره های مطرح هالیوود به آن نقطه از جهان چیزی نیست که هرروز اتفاق بیفتد. اما کمی بعد پنتاگون پیشنهاد کاستنر را رد کرد. کلنل جانی ویتاکر معاون روابط عمومی نیروی هوایی به استفن ریورز مدیر روابط عمومی کاستنر توضیح داد که چرا نمایش فیلم در پایگاه اشکال دارد.
ویتاکر در تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۰۱ در ایمیلی با لحنی نسبتا تند به ریورز نوشت «مطمئنم که می دانید در مراحل اولیه تولید وزارت دفاع و نیروهای مسلح از حمایت فیلم امتناع کردند زیرا تهیه کنندگان حاضر نشدند برای تضمین صحت تاریخی فیلمنامه ـ برای جلوگیری از بازنویسی تاریخ در فیلمنامه ـ اصلاحاتی در آن اعمال کنند. و همچنین برای تضمین ارائه تصویری دقیق و مناسب از رهبران نظامی ـ بویژه در مورد ژنرال کورتیس لیمی ـ نیز با وزارت دفاع همکاری نکردند، سایر افسران نیز به صورت آدمهای دروغگویی که از دستورات سرپیچی می کنند به تصویر کشیده شده اند.»
«در نتیجه، با توجه به اینکه از تولید آن حمایت نکردیم اکنون برای ما شایسته نیست که از نسخه کامل شده فیلم ـ حتی بصورت غیرمستقیم با نمایش ویژه آن ـ حمایت کنیم. بنابراین نیروی هوایی با کمال احترام پیشنهاد شما برای نمایش ویژه فیلم در پایگاه رامشتاین یا هر پایگاه دیگر نیروی هوایی آمریکا را رد می کند.»
ریورز خشمگین بود، مخصوصاً با توجه به این مسئله که چند هفته پیش فیلم به عنوان نخستین فیلم در کاخ سفید برای جرج بوش رئیس جمهور جدید آمریکا نمایش داده شده بود.
ریورز در ایمیلی به آلموند درباره امتناع نیروی هوایی از نمایش ویژه فیلم در پایگاه رامشتاین با حضور کاستنر نوشت «این ایده هم که فایده ای نداشت. من فکر می کنم فیلم بقدر کافی برای رئیس جمهور ایالات متحده خوب است ولی برای ارتش نه.»
تلاش پنتاگون برای تغییر دادن تاریخ چیز جدیدی نیست؛ دهه ها است که آنها این کار را در فیلم ها انجام می دهند. برای مثال مسئولین نیروی هوایی اصرار کردند وقایع واقعی در فیلم طوفان کامل[۵] ـ فیلم پرهزینه ای با بازی جرج کلونی در نقش کاپیتان یک کشتی ماهیگیری ـ ساخته کمپانی برادران وارنر تغییر کند.
در راهبردهای وزارت دفاع برای چگونگی ارائه کمک به فیلم ها و تولیدات تلویزیونی به صراحت آمده است که «تصاویر ارائه شده از افراد، مکانها، عملیاتهای نظامی و وقایع تاریخی در تولیدات باید معتبر باشند»، اما این اتفاق درباره طوفان کامل نیفتاد. در این فیلم گارد ملی نیروی هوایی اعتبار نجات کشتی ماهیگیری در حال غرق شدن را دریافت کرد اما لایق آن نبود.
گارد ساحلی، که نقش بزرگی در عملیات اصلی نجات ایفا کرده بود از کمک به تولید فیلم امتناع کرد زیرا معتقد بودند فیلمنامه دقیق نیست، و نیروی هوایی پیش قدم شد. لیزا راولینز یکی از مدیران اجرایی کمپانی برادران وارنر که برای این پروژه و بسیاری پروژه های دیگر با پنتاگون کار کرد می گوید «تهیه کنندگان تصمیم گرفتند که نیروی هوایی گروه نجات را از مهلکه نجات دهد. اما در واقعیت گارد ساحلی این کار را کرد.»
گارد ساحلی به این تغییر اعتراض کرد، اما فایده ای نداشت. یکی از افرادی که در تولید فیلم همکاری داشت می گوید «آنها خوشحال نبودند. مذاکره با شاخه های مختلف ارتش آنطور که ما می خواستیم پیش نرفت.»
فرمانده جف لوفتوس مدیر دفتر فیلمسازی و برنامه های تلویزیونی گارد ساحلی بویژه آزرده خاطر شده بود «آنها هلیکوپتر گارد ملی نیروی هوایی را در حال انجام عملیات نجات هیجان انگیزی نشان دادند که در واقع توسط گارد ساحلی اجرا شد. مشاجرات زیادی سر این مسئله در گرفت.»
همانطور که دیدیم ارتش برداشت خودش را از تاریخ دارد، و علت واقعی که شاخه های مختلف ارتش می خواهند فیلمسازها این تاریخ را بهتر جلوه دهند آن است که مردم آمریکا دید مثبت تری نسبت به ارتش داشته باشند، به تأمین بودجه آن کمک کنند و همچنان به آن ملحق شوند؛ همه چیز بخاطر بودجه و عضوگیری است.
نامه :
دفتر دستیار وزیر دفاع
واشنگتن دی.سی
۲۸ جولای ۱۹۹۸
طبق درخواست شما خلاصه ای از دغدغه های خود درباره تصاویر ارائه شده از ارتش در نسخه ۱۲ دسامبر ۱۹۹۷ فیلمنامه فیلم سیزده روز ارائه میشود. بطور کلی ما تجهیزات چندانی که مطابق آن دوره باشد نداریم، و تجهیزاتی که داریم و ممکن است مناسب باشند ـ مانند هواپیماهای U2 ـ احتمالاً برای تولید فیلم در دسترس نخواهند بود. همینطور معتقدیم که پرسنل نظامی بطور مثبت یا از نظر تاریخی صحیحی در فیلمنامه ارائه نشده اند. برای مثال:
· ژنرال لیمی و ژنرال تیلور هردو به گونه ای منفی و غیرمتعبر، و به صورت افرادی نادان و مشاجره طلب به تصویر کشیده شده اند. در شخصیت وزیر دفاع وقت مک نامارا نیز اغراق شده است.
· هیچ مدارکی دال بر اینکه ارتباط مستقیم بین آقای اودانل و پرسنل ارتش در اسکادران وجود داشته ارائه نشده است و این صحنه ها تصویر منفی و غیردقیقی از فرماندهی و کنترل (ارتش آمریکا) ارائه می دهند.
ما متوجه هستیم که این شخصیت پردازی ها هدف دراماتیک مهمی را در فیلم دنبال می کنند. بویژه از طریق ایجاد تنش و قرار دادن این شخصیت ها در مقابل سران مثبت کاخ سفید. بنابراین گمان نمی کنیم دغدغه های ما درباره شخصیت های نظامی را بتوان بدون تغییر بنیادین و سراسری فیلمنامه رفع کرد.
ما آماده ایم مشاوره فنی ارائه دهیم و امکان استفاده از آرشیوها را فراهم بیاوریم. اگر تمایل دارید بیشتر درباره این مسئله صحبت کنیم بدون تعلل با من تماس بگیرید. امیدواریم بتوانیم با شما در پروژه های آتی که به نفع هر دو طرف باشد ـ مانند نیروی هوایی شماره یک[۶] ـ همکاری کنیم.
فیل استراب
مشرق نیوز
[۱] . Beacon Pictures
[2] . The Perfect Storm
[3] . No Way Out
[4] . Beacon Pictures
[5] . The Perfect Storm
[6] . Air Force One
نظرات شما عزیزان: